. بعضی زوجها با وجود پیمانشکنی، تصمیم میگیرند با هم به زندگیمشترک ادامه دهند برای بازسازی یک رابطه باید چهکرد؟
خیانت یک رفتار بسیار شنیع و زشت در روابط زناشویی است که باعث فروپاشی بسیاری از زندگی ها میشود، اما برخی تصمیم به ادامه زندگی می گیرند. بعد از خیانت، بسیاری از زوجها حس میکنند کابوسی میبینند که نمیتوانند از آن بیدار شوند. زندگی گیجکننده و فرمان آن از دست فرد خارج میشود چون فرد مهمترین منبع حمایت یعنی همسر را از دست داده و در این شرایط ، اعتمادبهنفساش از بین میرود.
بعد از این که زوج از بحران اولیه افشای پیمانشکنی رهایی پیدا میکنند، زمان قابل ملاحظهای را باید به شناخت عوامل زمینهساز پیمانشکنی داشته باشند و درباره مسائل بخشودگی و پیشروی که شامل زندگیمشترک یا جداگانه هست، حرف بزنند تا درباره آینده زندگیمشترک تصمیم بگیرند. در این بین، بسیاری از زوجها با وجود پیمانشکنی تصمیم میگیرند با هم به زندگی خود ادامه دهند و ارتباطشان را حفظ کنند. مشاوران در این باره، توصیههای مهمی دارند.
2 نکته مهم درباره این تصمیم باارزش
در این شرایط روان شناسان
2 توصیه مهم برای این زوجها دارند.
1- با اینکه این تصمیم بسیار مهم و با ارزش است اما کافی نیست و کار زوج هنوز تمام نشده است.
2- تعهد به با هم ماندن، مستلزم تعهد به انجام هر کاری است که برای تقویت و غنای رابطه آنها لازم و ضروری است. به عنوان مشاور معمولا از چنین زوجینی میخواهیم که خودشان تصمیمی را که گرفتهاند برای یکدیگر بیان کنند و بر بازسازی رابطهشان متمرکز شوند.
با خاطرات خیانت چه کنیم؟
فراوانی، مدت و شدت فلشبکها(تکرار حادثه در ذهن و خیال و حتی خواب) چند ماه پس از پیمانشکنی کاهش پیدا میکند اما زوج باید بدانند که به رغم تعهد و تمرکزشان بر آینده هنوز ممکن است فلشبکها دست از سرشان برندارند. چیزها یا محرکهایی که قبلاً برانگیزاننده فلش بکها بودند باز هم میتواند همان اثر را داشته باشند. به طور مثال سالگردهای پیمانشکنی دوباره میتواند همان اثر قبلی را داشته باشد. برای جلوگیری از اتفاقات نامناسب در این شرایط ،نیاز به همکاری هر دو نفر وجود دارد. راهکارهایی در این زمینه میتواند اثربخش باشد:
1- سعی کنید در این مواقع توجهتان را به موضوع دیگری معطوف کنید.
2- نشان دهید قصد دارید چنین روز دشواری را با هم بگذرانید.
3- مهمتر این که معتقدیم زوجها باید انتظارات واقع بینانه از آینده داشته باشند و هرگاه دوباره سر و کله احساسات، افکار و تصاویر پیمانشکنی پیدا میشود دلسرد و مایوس نشوند. آنها باید بدانند که چنین تجربهای برای زوجهای درگیر پیمانشکنی معمولی است و این بدان معنا نیست که یا نتوانستند پیمانشکنی را به درستی حل و فصل کنند یا پیوندشان دچار زخم خوردگی شده است.
ایجاد و بازسازی اعتماد
پیمانشکنی بنیان اعتماد بین زوجین را از بین میبرد. خیانت زناشویی مفروضههایی را که فرد درباره همسر خود داشته به چالش می کشد و خدشهدار میکند. تصمیم زوج به ماندن در رابطه به این معنا نیست که اعتماد خود به خود به وجود میآید. حرفهایی مثل «بهم اعتماد کن» کارساز نیست و حتی اگر همسر آسیبدیده واقعاً بخواهد اعتماد کند باز هم برای او سخت است. برای ایجاد حس اعتماد که بر اثر تجربه فرد به همسرش در شرایط بحرانی ایجاد میشود نیاز است که به زوجین کمک کنند تا بفهمند در کدام جنبه زندگیشان اعتماد وجود دارد و کدام جنبه نیازمند توجه ویژه است و معمولاً روان شناس در این شرایط از شما و همسرتان میخواهد که درباره موضوعهایی که در ادامه مطرح میشود، با یکدیگر صحبت کنید.1- دلم قرص است که … را انجام میدهی.
2- درباره … بهت اعتماد دارم.
3- چشمم آب نمیخورد که … را انجام بدهید.
4- راجع به … بهت اعتماد ندارم
. 5- در باره … اعتماد دارم اما نه چشم بسته.
برای گفتوگو درباره حیطههای مورد اعتماد و نبود اعتماد لازم است که مسائل مختلفی را با یکدیگر بررسی بکنید. ابعاد مختلف اعتماد به همسر مثل خرید خانه تا مسائل روان شناختی مثل اعتماد به همسر درباره ابراز احساسات نحوه ارتباط او با افراد دیگر همه این زمینهها برای گفتوگو مناسب هستند و باعث افزایش تجربه های مثبت و اعتماد متقابل میشوند.
از جان و دل مایه بگذارید
با این حال و اگر تصمیم شما برای ادامه زندگی مشترک بسیار جدی است و برای جلوگیری از پیمانشکنی مجدد تصمیم گرفتهاید با انجام کارهایی که در زیر مطرح میشود، میتوانید ازدواجتان را غنیتر کنید.
1- زمان بیشتری را با یکدیگر بگذرانید
2- در گفتوگوها شنونده بهتری باشید.
3- با مشارکت یکدیگر ،تصمیمهای مهم زندگی و کاری خود را بگیرید.
پس یادتان باشد حالا که تصمیم گرفتهاید که با هم بمانید باید برای بازسازی رابطه زناشویی سالم از جان و دل مایه بگذارید که گهگاه هم ممکن است یکی یا هر دوی شما با یادآوری بحران پیمانشکنی دوباره دلتان بشکند. اما در این راه ثابت قدم باشید و تجربه ما نشان داده است که بسیاری از زوجها به مرور به جایی می رسند که نه تنها در حیطهها و ابعاد خاص بلکه کلا و در حد مناسبی به همسرشان اعتماد میکنند.